متن مرتبط با «بداهه» در سایت اشعار و مطالب زیبا نوشته شده است
بداهه ای از من...
در عمق خود فرو رفتن؛روی تو را دیدن؛تو را لمس کردن و با تو آرام گرفتن؛آه که چه لذتی دارد؛لذتی بزرگتر از صد بار تو را دیدن؛اما مگر میشود تو را ندید و دلتنگنت نبود؛این حس متناقض یعنی همه ی دوست داشتنم نسبت به تو؛تو همه ی ذره ذره ی وجودم را ته نشین میکنی؛ابتدا من را در خود حل میکنی و میگذاری که ذرات قلبم در تو ته نشین شوند؛تو راه قلب من را خوب بلدی؛راه وارد شدن همان راهیست که می آیی و میروی؛دوستت دارم...بداهه از مجموعه ی بداهه ها اشکان.سح بخوانید, ...ادامه مطلب
بداهه ای از خودم
در خیالت همواره آرامم؛در کنج قلبم برایت خانه ای ساخته ام؛این قلب و خانه ابدیست؛جایی که همیشه در آن حضور داری؛اگر جسمت نباشد؛روحت در آن جاریست؛من از آن روز که تو را نبینم غمگین نمی‌شوم چون در قلبم حضور داری؛مهم حضور تو نیست تو در قلبم ظاهر میشوی در هر لحظه؛چه تو را لحظه ای ببینم و چه سال ها نبینم برایم فرقی ندارد چون در کنج قلبم جای داری؛واهمه ای ندارم؛ترسی نیست؛هیچ ترسی چون قلب با تو مرا قوی تر و محکمتر میسازد؛سازه ای که هیچگاه فرو نمیریزد؛شاید تو خسته شوی و فرو بریزی؛اما من نه؛خوشبختی و خوشحالی من داشتن این قلب است حتی بدون حضور تو...بداههاز مجموعه ی بداهه ها اشکان.سحیازده شهریور ۱۴۰۲ساعت پنج بعد از ظهر بخوانید, ...ادامه مطلب
بداهه ی جدید
وقتی در عمق شب حجم عجیبی از شب آوار میشود بر تو؛ تو داری جان میدهیو کسی نیست؛ کسی نیست که ببیند تو داری جان میدهی؛معنی این آوار خراب را فقط تو میدانی؛باید زمان سپری شود تا عابران و ناظران ناجی تو شوند اما چه دیر؛دیر هنگام است؛کسی به فکر گلها نیست؛تو نیز توان نجات خویش را نداری؛شهر بی رحم است؛تو افسانه ی این شهر خاموش نیستی؛خاموشی از آن توست؛شهر با زبان بی زبانی دارد با تو حرف میزند اما تو با زبان خویش داری جان میدهی؛این حقیقت است؛محکوم به پذیرش آن هستی؛در این شهر شاید غریب همه غریبه اند؛آمده ایم که در قربت این غربت فقط نباشیم...بداههاز مجموعه ی بداهه هااشکان.سح بخوانید, ...ادامه مطلب
بداهه ای جدید از خودم(اشکان.سح)
عاشق شده ام تنها؛بی کس شده ای رسوامجنون شده ام خسته؛لیلی شده ای بستهشیرین شده ای دردا؛فرهاد شده ام یارایار شده ای با ما؛عشق شده ام سرماکوه شده ام غم ها؛ابر شده ای بی ماهستاره شده ام پایا؛کهکشان شده ای آیا؟!خورشید شده ای گرما؛زمین شده ام آیا؟!سیل شده ای حقا؛رود شده ام آیا؟!بداههاز مجموعه ی بداهه هااشکان.سح, ...ادامه مطلب
بداهه ای از خودم(اشکان.سح)
می آیم در دنیای زیبایت؛میخواهم که ببینم روی ماهتپس میزنی زود زود نگاهت؛من چه کنم باید ببینم روی ماهتتو از من میبری نگاهت؛تقصیرم نیست شده ام پا به پایتنگاهم کن تا شوم فدایت؛نگاهم کن خسته شدم میخواهم شو, ...ادامه مطلب
