بداهه ای از خودم(اشکان.سح)

می آیم در دنیای زیبایت؛میخواهم که ببینم روی ماهت
پس میزنی زود زود نگاهت؛من چه کنم باید ببینم روی ماهت
تو از من میبری نگاهت؛تقصیرم نیست شده ام پا به پایت
نگاهم کن تا شوم فدایت؛نگاهم کن خسته شدم میخواهم شوم زیر پایت
بر سر تو‌ می‌جنگم تا شوم محبوب دلت؛بخششی بر من کن تا شوم مهمان نگاهت
روزها در پی تو هستم تو‌ گفتی که میشوم محبوب دلت؛حالا از من نگاهت میبری این شده رسم روی ماهت؟!
تقصیرم این است که میخواهم شوم هوای قلبت؛تو از من میگیری هوا را تا شوم کشته ی سر راهت
باکی نیست؛ببین میشوم کشته ی سر راهت؛اما تو هر بار میدزدی از من نگاهت
نفسهایم قطع شده بی تو ای فدای روی ماهت؛خسته شده ام عادت ندارد دلم بی روی ماهت
تقدیر من این است که پر پر شوم زیر پایت؛تقدیر تو این است که شوی برگرداننده ی نگاهت

بداهه
از مجموعه ی بداهه ها
اشکان.سح