شعری از سید علی صالحی

ساخت وبلاگ

چه بوی خوشی می‌وزد از سمت آسمان
پَرپر هزار و یکی گنجشک بهارزا 
بر شاخسار بلوطی که بالانشین است

و باز پناه جُستن پوپکی 
پیاله‌ی آبی ...

...
دارد از پشت نی‌زار این دامنه 
صدای کسی می‌آید 
کسی دارد مرا به اسم کوچک خودم می‌خواند 
آشناست این هوای سفر 
آشناست این آواز آدمی 
آشناست این وزیدن باد 
خنکای هوا 
عطر برهنه‌ی بید ...

...
سوسن‌ها، سنجدها، باران‌های بی‌سبب 
و پرندگانِ سحرخیز دره‌ی انار 
که خوشه‌های شبِ رفته را 
به نور بوسه می‌چیدند
و من چقدر بوسه بدهکارم

به این همه رود، راه، آدمی...

اشعار و مطالب زیبا...
ما را در سایت اشعار و مطالب زیبا دنبال می کنید

برچسب : شعری,صالحی, نویسنده : mobilitya بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 11:26